بهینابهینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

بهترین دختردنیا

یه دخمل دارم شاه نداره

تو سازه زندگی من هستی ببخشید مامان جان بعضی وقتهاخسته میشم یکم باهات بد اخلاقی می کنم ولی باورکن خسته میشم دخملم میگه بابا       دفت یعنی رفت خیلی دوست دارم راستی عاشق ماکارونی هستی داشت یادم می رفت بگم دوروزه دوتایی ظهر می ریم پارک کلی دنباله نی نی ها راه میروی آخه دخملم هفت هشت قدم تنهایی راه میره بووووووووووووووووووووووووس ...
30 بهمن 1391

دخترم بزرگ شده

دیدی راست گفتم خیلی بزرگ شده مگه نه؟ اینجا یک فاخته داشت تو تراس راه می رفت شماگفتی تو تو اما توتوپریدورفت ولی دخملم کلی وقت دنبال توتو میگشت درنهایتم توپت روبرداشتی وگفتی ته   ...
23 بهمن 1391

بدغذایی

چه سلامی چه علیکی توکه من راکشتی بااین بدغذایی بازقبل ازاین موز میخوردی حالانه موز نه هیچ چیزه دیگه پس من چیکارکنم خدابه دادم برس فرداببرمت بهداشت وزن گیری ببینیم چقدرکم کردی؟ فقط میگه توتو عت   ساعت الو  دردو   گردو دارو     جارو ت   توپ عک  عکس دد به به تیش تد   افتاد آله   خاله تای  چای ...
19 بهمن 1391

قول میدم بگذارمشون

اینم انجام قول اینم موتورسوارکوچک چندروزپیش که بادایی رفتیم واسه کاغذدیواری خانه مادربرگشتن رفتیم سرساختمان ودخملم سواره موتور شد ...
19 بهمن 1391

دد

امروز صبح ازخواب که بیدارشدی یک ساعتی باهم بازی کردیم بعدشروع کردی به بهانه گیری چون می می نی روخیلی دوست داری آوردم باهاش بازی کردی بهینا می می نی کو؟ ماشینه می می نی کو؟ می می نی روبوسش کن... امایکم که بازی کردی دوباره شروع کردی به بهانه گیری رفتم آشپزخانه غذاواست درست کنم دیدم صدات نیامد همیشه بدو بدو می آمدی دنبالم آمدو دیدم رفتی داخل حمام یکم باهات بازی کردم بعد دیدم کفش هات رو می گذاری روی زمین ومیگی د د د قربونت برم حوصلت سررفته رفتیم ناهاربخوریم که طبق معمول این هفته خوب نخوردی وبعدیک چرتی زدی وقتی بیدارشدی دوباره شاکی بودی سی دی های نابغه کوچک راهم دست داری واست گذاشتم اولش خ...
18 بهمن 1391

تولدیازده ماهگی

هورا فسقل خانوم بزرگ شد رفت یکماه دیگه یک سالگی  ولی دخملم مریضه امیدوارم خدابه دخترم هدیه تولد سلامتی بده این عکس حال وروز این چندروز بهیناست بیچاره مامان اینجام لباس پوشیده بره دکتر البته ازآنجاکه دکترخودت خیلی سخته نوبت گرفتن ورفتن رفتیم کلینیک کودکان ---- خداراشکر دکترگفت یک ویروسه ساده است وبایددوره اش تمام شود اینم خوابیدن جدیده کلا خیلی تو خواب قل می خوری ...
17 بهمن 1391

عکس این چندروز

بهیناتوپش روخیلی دوست داره وهمه جا دنبالش میره بهش میگه  تو   این ماشینش راهم دوست داره هولش میده وغش وغش میخنده اینم قطارش هست که فشارش میده وبوق میزنه اینم جاروبرقی بهینابهش میگه دارو لالایی کن بهیناخانوم خوشگل ...
11 بهمن 1391

دخملیم

سلاااااااااااااااااااااااام بهیناخانوم میگه دردو  یعنی گردو  وهمینطور دارویعنی جارو همه میگند چرانمی گه مامان بابا نمی دونم والا الان یک هفته ای هست خوب غذانمی خوری دوتادندان های بالا هم سرزدند دیشب هم تب کردی وتاصبح مامان وبابابالای سر دخملیم کشیک می دادیم بووووووس داری تمرین می کنی خودت ازروی زمین بلندبشی نصفه نیمه بلندمیشی وبعدخودت میشینی عاشق دد هستی برای دومین بارازروی تخت افتادی پایین واسه همین روزهادیگه روی تخته خودت می خوابونمت تاکم کم شبهام یادبگیری ...
9 بهمن 1391

مادر

اول یک ماچ گنده واسه مادر مادرکه میگم نه اینکه فقط اسم مادررا باخودش داشته باشه ها نه مادریعنی مامان من یعنی مامانی که سرش دردمیکنه امانمی گه مبادابچه هاش غصه بخورند مامانی که پادردوکمردردداره اماوقتی بهش میگم خسته شده ام باوجوده همه خستگی هایی که داره بازجوره منم میکشه مادرکه میگم یعنی یک درجهان عاشقتم مامانه گلم ...
1 بهمن 1391
1